اينم يه شعر از من تقديم به غريب آشنا آقا امام رضا
گفت كه ديوانه نه اي لايق اين خانه نه اي
رفتم وديوانه شدم
گفت كه سرمست نه اي
رفتم و سر مست شدم وز طرب آكنده شدم
گفت كه با بال و پري من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بي پروپركنده شدم
چشمه ي خورشيدتويي سايه گه بيد منم
رفتم و سرمست شدم وز طرب آكنده شدم